۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

جنبش افسران آزاد

جنبش افسران آزاد که توسط حسین هرموش و ابراهیم مجبور از افسران جدا شده ارتش سوریه تشکیل شده تبدیل به یک گروه چندین هزار نفری از سربازان و درجه داران و افسران ناراضی ارتش سوریه شده که برای سرنگونی حکومت اسد به مردم پیوسته و دست به مقاومت مسلحانه زدن . این گروه که در استانهای مختلفی پراکنده هستن به صورت غیر متمرکز و نا هماهنگ به مقابله با ارتش سوریه اومدن که البته در مقابل نیروهای کاملا مسلح ارتش به سلاح های سنگین هنوز نتوستن عملیات مهمی رو سازماندهی کنن ولی اون چیزی که از شواهد و قراین بر میاد اینه که در هفته های آینده درگیریها در سوریه شدید تر خواهد شد تا حدی که جنگهای خیابانی خونین لیبی رو برای سوریه هم میشه متصور بود . و اگر این در گیریها منجر به بروز اختلافات قبیله ای در سوریه بشه خطر جنگ داخلی سوریه رو تهدید میکنه که اونوقت بحث مورد علاقه کشورهای غربی و به خصوص اسرائیل یعنی تجزیه هم وارد میدان میشه ( که البته همه اینها فرضیات بر اساس فرضیات هست ). حالا اگه همه این فرضیات به دنبال هم به وقوع بپیونده انگیزه عدم ورود کشورهای غربی به موضوع سوریه قابل درک تر میشه . تجزیه سوریه بهترین نتیجه ایه که غرب میتونه از تحولات سوریه انتظار داشته باشه .

۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه

در چگونگی محکوم کردن اعدام

موج جدید تو فضای مجازی راه افتاد . بدو بدو که عقب نمونی . دیر رسیدی یه چیز جدید بگو به یه چیزی که دیگران گیر ندادن گیر بده که معلوم شه تو هم یه چیزی گفتی . یکی برگشته فحش میده به پونزده هزار نفر که رفتن تماشا . بعد هم میگه همه اینا قاتل بلقوه هستن . خب این چه جور فعال مدنی به حساب میاد که فله ای مردم رو میبنده به فحش و بعد هم مثل دادستانی جمهوری اسلامی همه رو متهم میکنه . ناراحتی از این که جمعیت زیادی رفته برای دیدن اعدام برو بگرد ببین یه تحلیل گر امور اجتماعی یا یه رفتار شناس در این باره تحلیلی چیزی نوشته بعد بیا اونو شیر کن نه که دهنتو واز کنی همه رو ببندی به فحش و بعد بگی همه اینا قاتل بلقوه هستن . اون یکی یادش رفته سر قضیه سقوط هواپیما هنوز لیست پرواز منتشر نشده بود اسامی کشته شدگان معلوم نبود تند تند اومده بود یه نوت خنده دار زده بود در باره سقوط هواپیما که یه وقت جا نمونه و سوزه مورد نظرش رو دیگران کار نکنن ( فکر کنید اونائی که داشتن تو نت سرچ میکردن لیست کشته شدگان رو پیدا کنن و به این مطلب خنده دار میرسیدن تو اون ساعت چه حالی پیدا میکردن ) حالا اومده با لحن ادبی مینویسه مثلا : شبتان خوش ای جمعیتی که رفتید به نظاره اعدام و آسوده میخوابید و از این حرفا . خب تابلوئه که فقط میخاد تو این موج از غافله عقب نمونه . این یکی اومده میگه حالا رفتید تماشا که رفتید چرا عکس میندازید . عنوان متنش هم عکس یادگاری با طناب دار یا یه همچه چیزی بود .
این ایراده که میگیری ؟ چرا عکس گرفتید ؟ تو درگیریهای خیابونی با موبایل عکس و فیلم گرفتن شهروند خبرنگاری بود حالا شد کار غیر اخلاقی ؟
آدم خجالت میکشه وسط این همه .... بگه مخالف اعدامه . این جور وقتها تو این فضای ... مجازی آدم بهتره مواضعش و نظراتش رو در مورد این مسائل مطرح نکنه.

۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

باید اونا رو کشت ؛ باید نابودشون کرد

تنشهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی اونقدر طی این سالها زیاد شده و امکان تخلیه نداشته که خیل عظیمی از مردم رو تبدیل کرده به انبار باروتی که بعضا منتظر جرقه هم نیستن . بروز ناهنجاریهای عموما خشن همگی ناشی از این فشارهای مدام روی اقشار مختلف جامعه است . وقتی شرایط عمومی جامعه شدیدا پلیسی و امنیتی میشه که حتی فانوس هوا کردن هم جرم میشه و بچه ها و نوجوونها توسط نیروهای پلیس مورد ضرب و شتم قرار میگیرن صحبت کردن از آرامش و خویشتن داری در زمانی که تحولات اجتماعی شکل بگیره بیشتر به شوخی های بی نمک و بی مخاطب شبیه میشه . این همه فشار و تحقیر قطعا منجر به تمایلات تلافی جویانه به خصوص در بین اقشار مختلف چه جوانهای طبقه متوسط و چه جوانان و میانسالان اقشار پایین دست جامعه ( هر کدام هم با انگیزه های متفاوت ) خواهد شد . چیزی که امروزه از زبان خیلیها در گوشه و کنار جامعه در مورد پلیس و نیروهای امنیتی و حاکمان وقت میشنوی در این خلاصه میشه : باید اونا رو کشت ؛ باید نابودشون کرد * .
قطعا حاکمان وقت هم متوجه این امر هستند که اگرمردم شروع کنن به اقدامات براندازانه هیچ شانس و امیدی به ادامه حیات نباید داشته باشن و به همین دلیل با خشونت و بی رحمی هر حرف و حرکتی رو در نطفه سرکوب میکنن و معتقد هستند که این طیف از مردم در کشور مازاد هستند و باید اونا رو کشت ؛ باید نابودشون کرد * .
در چنین احوالی نمیشه با امید واری به آینده نگاه کرد و چیزی که بیشتر از هر چیزی قابل تصوره : خون و خون و خون و ...

* عنوان دیالوگی از یک فیلم درجه سه بسیار قدیمی که بد من فیلم در نقش یک ماشین آدم کشی در مورد همه افرادی که خاسته ای داشتن در جواب چه باید کرد رئیسش میگفت : باید اونا رو کشت ؛ باید نابودشون کرد . خشونت درون این منطق اونقدر بوده که بعد از این همه سال از ذهن نگارنده خارج نشده .

۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

سبزها و غائله آذربایجان

اونائی که فراخوان میدن برا مثلا الله اکبر گفتن سر پشت بوم و کسی ازشون استقبال نمیکنه حتی در حد یه خز بازی و آب پاشی وقتی میبینن جریانهای اجتماعی بدون اونها میتونه چنین تجمعاتی رو برپا کنه که حتی پس از به خشونت کشیده شدن تو هفته بعد هم دوباره تو ارومیه و تبریز و شاید شهرهای دیگه که من خبر ندارم تکرار میشه چه حسی دارن الان؟ مثلا حسودیشون شده ؟ یا احساس خیط شدن بهشون دست داده یا چی؟ لال شدن الان؟
طبیعیه که اگه الان لالمونی بگیرن فردا کسی تره هم به ریششون نبنده که الانش هم ... والا چی بگم .
چیزی که الان دیده میشه اینه که ارتباط بدون رسانه در لایه های اجتماعی هنوز وجود داره و با قدرت تمام میتونه تاثیر گذار باشه و اگه در جای دیگری میبینیم که عمل و اثری از یک گروه و جریان نیست علتش رو در چیزهای دیگه باید جستجو کرد.

پی نوشت:لازم به توضیح میدونم که واژه غائله رو بنا به سبقه تاریخی مشروطیت انتخاب کردم که از طرف حکومت در خصوص قیام مردم آذربایجان به کار برده میشد و در زمان جنگ جهانی دوم هم از طرف حکومت پهلوی در مورد پیشه وری و جریان های سیاسی اون زمان به کار رفته وگرنه پر واضحه که این یک کنایه است و قصد بی احترامی به حرکت اجتماعی هموطنان خطه آذربایجان در کار نبوده و نیست