۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

سریع یا آرام؟ مسئله این است

تحولات اجتماعی ؛ اقدامات سیاسی و ... نیاز به سرعت دارند یا فرصت ؟ البته پاسخ صحیح قطعا بر میگردد به تعریف صحیح از تحولات اجتماعی و اقدامات سیاسی و مصادیق آنها  . شب گذشته در مصر طی یک جلسه طولانی و شبانه بدون حضور منتقدین بر قوانین مبتنی بر شریعت ؛ پیش نویس قانون اساسی مصر به تصویب رسید . سرعتی بی نظیر که تنها دلیل آن را میتوان در خیز بلند اسلامگرایان برای قبضه قدرت در مصر دانست . مرسی به نحوی خمینی وار در تنظیم قانون اساسی که سراپا حق را فقط به مسلمین بدهد  کوشید . از طرف دیگر در سوریه خواسته های مردمی در اثر سرکوب وحشیانه علوی ها منجر به جنگ خونینی شده که یک طرف آن دیگر شاید مردم سوریه نباشند و سلفی ها و طالبانها ی منطقه مدعی آن هستند . درگیریها و مبارزات مردم به قدری طولانی شد و ماشین کشتار اسد با حمایت مثلث شوم چین و روسیه و ایران چنان جنایاتی را شکل داد که افراطیون مذهبی از سایر کشورهای منطقه به جنگ علوی ها در سوریه رفتند به نحوی که این جنگ در سوریه حتی اگر پایان بگیرد نمیتواند پیروزی داشته باشد . پذیرش فلسطین به عنوان دولت ناظر در سازمان ملل پس از سالها جنگ و در بدری برای  فلسطینیان میتواند گامی امید وار کننده برای صلح و امنیت در منطقه به خصوص برای فلسطینیان باشد . اقدامی که باید منجر به ادامه حق خواهی مردم فلسطین از طریق سازمانهای بین المللی و پشت میز مذاکره بشود . مشکل بتوان پذیرفت که سالها جنگ و خون ریزی و مرگ غیر نظامیان و کودکان در فلسطین لازمه رسیدن به این اتفاق بوده . اتفاقی که شاید میشد بسیار زودتر و با تغییر رویکرد به آن دست یافت و جانهای بیشماری را نجات داد . گاهی سرعت و گاهی تامل منجر به خسارات بزرگ خواهد شد . و در منطقه مسلمان خیز  خاور میانه نتوانستم مثال مناسبی پیدا کنم که از تحولات با سرعت یا با تامل که  نتیجه مناسبی داده باشند یاد کنم  . شاید نتایج مناسب در منطقه آنقدر زیاد نیست که سرعت شکل گیری آنها  قابل بررسی باشد .

۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

برمیگردم قبری برای خود بخرم

ستار بهشتی . نقطه.
تجربه فعالیت مجازی در خصوص آسیب دیدگان زلزله اخیر آذربایجان یک بار دیگر به من و همه نشان داد که تب ( شما بخوانید جو ) پرداختن به موضوعات زود فرو کش میکند و برای همین وقتی خبر قتل ستار بهشتی را با آن شرایط شنیدم با خودم عهد کردم حد اقل تا یک هفته صبر کنم . 
ستار بهشتی را نمیشناختم ؛ شما هم نمیشناختید ؛ ولی آنهائی که او را کشتند میشناختند . من هنوز هم دو سه پست بیشتر از وبلاگش را نخواندم  . در مورد عقیده اش  قصد اظهار نظر ندارم ( نه که بگویم  موافق نیستم و این سکوت ژست به خاطر فوت شدن ایشان است . نه چه موافق  بودم  و چه مخالف نظر نمیدادم چون حرفم چیز دیگریست ) . قصد دارم  ادعای هم صنف بودن با ستار بهشتی را بکنم . ستار بهشتی از آن بخش وبلاگ نویسان بود که در هیچ مقطعی  وابستگی به قدرت  نداشته تا از توی اوین هم مدام بیانیه صادر کند  .  وقتی زندانی شد  برای معالجه بیماری به بیمارستان دی اعزام نشد . به او فرصت ندادند که به درمان فکر کند . هیچ رئیس جمهوری برایش به تب و تاب نیفتاد . هیچ حزبی برایش کمپین حمایتی تشکیل نداد . ستار بهشتی از آن بخش وبلاگ نویسان بود که توان یا تمایل خروج از کشور را نداشت تا امنیت جانی نسبی ( نه مطلق ) بیشتری داشته باشد و آزادانه حرفش را بزند . ستاربهشتی وبلاگ نویسی بود که در موردش گفته اند " با مرگش به وبلاگ نوشتن دوباره اعتبار بخشید " . خب پس وبلاگ بنویسیم  و این اعتبار را ارزان خرج نکنیم .