۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه

در اهمیت انتخاب همراهان

فعالیتهای جمعی وابستگیهای متعددی دارد که از دید من مهمترین آن همراهان آن  فعالیت است .
فرض کنیم قصد راه اندازی یک طبیعت گردی داریم . برخی مایل به کوهنوردی هستند . برخی تمایل به  مناطق خوش آب و هوای مسطح . برخی تمایل دارند در حرکت باشند برخی دوست دارند با اتوموبیل به یک مکان مناسب رفته و در آنجا مستقر بشوند و ... در واقع اینها روشهای مورد نظر افراد برای اهداف مختلفشان میتواند باشد . مثالها را جزئی تر کنیم اینگونه میشود که برای این برنامه ممکن است گروهی قصد ورزش داشته باشند . گروهی قصد تمدد اعصاب و استراحت . گروهی به دنبال چیدن گل یا گیاهان صحرائی یا جمع کردن سنگهای فلان و بهمان و گروهی قصد  عکاسی از طبیعت و گروهی قصد عکس گرفتن برای صفحه فیس بوکشان و ... 
در این بین همراهی بین افراد مختلف با اهداف و برنامه های مختلف امکان پذیر است . مثلا با اتوموبیل به یک منطقه مناسب رفتن و گروهی در محل مستقر شدن و گروه دیگر به ارتفاعات نزدیک رفتن و بخشی به جمع آوری ... و گروهی به عکس برداری و ...  و تنها کافی است محل مورد نظری که انتخاب میشود چند ویژگی مشترک داشته باشد : دسترسی به محل خوش آب و هوا  با اتوموبیل ممکن باشد . در همان نزدیکی ارتفاعات مناسب برای کوه نوردی موجود باشد . و سایر نیازهای گروه های دیگر هم قابل دسترسی باشد . 
اما نکته : 
بعد از رسیدن به محل مورد نظر همراهان از هم جدا خواهند شد . گروه کوهنوردان به مسیر خود میروند و گروهی که برای استراحت آمده اند در محل مستقر میشوند . این احتمال هم هست که برخی از کوهنوردان قصد کنند کنار دوستان در پائین کوه بمانند و با آنها روز خوبی را بگذرانند یا آن افرادی که قصد عکس گرفتن برای آی دی فیس بوکشان را دارند تا بخشی از مسیر به کوه بروند و .. ولی نکته اینجاست که همراهی ها صرفا تا جائی که اهداف مشترک  همپوشانی دارند ادامه دارد . جدا از این که گروه های تخصصی کوهنوردی یا عکاسی و یا برنامه ها صرفا مفرح برای استراحت در دامان طبیعت گروه های اختصاصی تلقی میشوند باید گفت در برنامه های جمعی بسیار حیاتی و لازم است که میزان همراهی و اهداف شرکت کنندگان روشن باشد . اگر فردی برای صخره نوردی گروهی به برنامه ای بپیوندد ولی در میانه راه متوجه شود که همراهان قصدی برای صعود ندارند باید گفت برنامه آن فرد با شکست مواجه شده که علت آن یا عدم شفافیت در بیان همراهان یا در تلقی اشتباه فرد مذکور میباشد .
اگر مطالب فوق را برای فعالیتهای اجتماعی گسترده تر در نظر بگیریم نتایج قابل توجهی به دست می آید . 
این که برای یک فعالیت مثلا سیاسی گروهی دست به اقداماتی بزنند و در میانه راه متوجه شوند بخشی از همراهان به قصد تهیه عکس برای پروفایل فیس بوکشان شروع به همراهی کرده و بعد از تهیه عکس و نمایش آن کارشان تمام شده و کنار میکشند عجیب نیست ؛ مشکل جائی بروز پیدا میکند که شما به اشتباه فکر کنید همه همراهان اولیه تا انتهای هدف اعلام شده در کنار هم میمانند . کوهنوردی که به اشتباه برای صعود روی همه همراهان اولیه برنامه تفریحی حساب کند در میانه راه با کمبود ها و نقصانهائی روبرو میشود که از صعود باز خواهند ماند " صراحتا میتوان گفت که  مثلا  یک گروه تخصصی کوهنورد چهار نفره موفق به صعود خواهند شد ولی فردی که با یک گروه دوست چهل نفره به محل میرود ممکن است قادر به صعود نشود " . این موضوع در مورد همه نوع فعالیتی مصداق دارد و اختصاصا  در خصوص فعالیتهای سیاسی بسیار ضروری است که در ابتدا فقط بر روی گروه اختصاصی فعالان این عرصه برنامه ریزی کرد و هدف گذاری کرد و مسئولیتهای مربوط به فعالیت را به افراد مربوطه که هدفشان دقیقا همان هدف نهائی اعلام شده است  سپرد . حال اگر از سایر گروه ها به هر دلیلی تا بخشی از مسیر همراهانی اضافه شدند که چه بهتر ( البته با توجه به برنامه داشتن برای آنها و ... ) وگرنه اگر به اشتباه روی گروه هائی حساب اضافه باز کنید فعالیت شما به احتمال بسیار بالا بعد از این که عکسهای لازم برای پروفایل فیس بوک تهیه شد  متوقف شده و با شکست مواجه میشود .  برای این که بتوان جذب حد اکثری در فعالیتهای پایه ای داشت تعیین اهداف مشترک اولیه و سپس تعیین اهداف اختصاصی ثانویه از الزامات فعالیتهای سیاسی و اجتماعی است  و در کنار آن پرهیز از توهم کثرت در زمانی که صرفا در فعالیتهای ابتدائی با اشتراکات زیاد بین گروه های مختلف قرار داریم .