۱۳۹۲ مرداد ۱۳, یکشنبه

میرزا هائی که به املای دیگران گیر میدهند . یاد داشتی پیرامون خط فارسی و سنت گرایان متعصب

خط یا نوشتار یه ابزاره . ابزاری برای انتقال مفاهیم و  نظرات و ... ابزاری مثل آچار و چاقو و چکش و ... که اصلا هم مقدس نیست  . ابزار در طول زمان دچار تغییرات میشن . حتی در یک زمان خاص هم شکلهای مختلفی دارن ولی ماهیتشون  یکیه . اگه یه چاقو دسته زنجان رو با یه چاقوی دیگه کنار هم بذاری ظاهرشون فرق داره ولی دو تاشون چاقو هستن . شما وقتی مطلبی رو مینویسید تا زمانی که معنی کلمات و جمله عوض نشده مهم نیست چطور مینویسید . بله اگه غذا رو بنویسی قضا طبعا معنی دیگه ای به مخاطب منتقل میشه ولی این که به جای کسره از ه آخر چسبان استفاده کنی یا برعکس واقعا چه تاثیری داره ؟ مگر مقدساتی جا بجا میشه ؟ راحت نویسی و بدون تکلف نویسی و حتی آوا نویسی مگه چه اشکالی داره که یه عده احساس وظیفه میکنن سنتهای قرار دادی که ولله معلوم نیست از کی باب شده و توسط چه کسانی تدوین شده رو پاس بدارن ؟ اگه همیشه حق با این افراد بود که الان باید همگی با خط هیروگلیف و اونم فقط رو دیوار غارها متن مینوشتیم که مبادا مقدسات این میرزاهای گرامی مورد بی احترامی قرار بگیره . این که مطالب رو همونطور که میشنویم بنویسیم بهتره یا این که قواعدی قدیمی و بدون ارزش رو رعایت کنیم ؟ ارزش رعایت این اصول به چی برمیگرده ؟ اصلا درست بودن و غلط بودن نگارش برخی واژه ها از کجا میاد ؟
- من خوابم میاد
- من خابم میاد 
تفاوت غیر از سنت در چیه ؟ مفهومی عوض شده ؟ مخاطبی هست که نفهمه  معنی جمله چیه ؟
مثالها بیشمارند . ولی نکته یکی بیشتر نیست  .
چرا ؟
چرا وقتی من میشنوم خابم میاد و میگم خابم میاد باید بنویسم خوابم میاد ؟ اینکه از قدیم اینجوری بوده و حتی چرا اینجور بوده و این که درزبانهای دیگه هم چنین چیزی هست ( حد اقل در انگلیسی که باهاش سرو کار داریم زیاد دیدیم ) دلیلی هست برای تاکید برخی موظف به وظیفه که به شما بگویند فلان نگارش غلط هست و باید  بهمان نگارش را رعایت کنید ؟
به زعم حقیر خیر . 
اینکه میرزاهای عزیز حقیر را بی سواد یا تنبل یا هر چیز دیگری بنامند مانع از این نیست که از راحت نویسی خجالت بکشم و درگیر تکلفاتی با سابقه نامعلوم در گذشته بمانم . 
بنا به عادت ممکن است بارها در زمان نوشتن بنویسم  بخواب دوست گرامی  و زمانی هم بنویسم بخاب دوست گرامی . در هر دو حال آنی را که راحت تر بوده ام نوشتم و قصد تغییرش را نخواهم داشت . پس لطفا زحمت نکشید و به من بی سواد  تنبل فلان و بهمان تذکر املائی  ( تازمانی که معنی واژه ای بنا بر تغییر ظاهرش تغییر نکرده ) ندهید

۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

روز آخر جمهوری

-- این که امروز احمدی نژاد تموم میشه  یه خبره
-- این که خصلت وجه جمهوریت تو ایران اینه که طرف حتی اگه به روش احمدی نژادی اومده باشه بلاخره  یه روز میره امید وار کننده است
-- این که خصلت جمهوریت اینه که یکی مثل احمدی نژاد وقتی اومد تا روز آخر میمونه ناامید کننده است
-- این که وجه بارز غیر جمهوری نظام میگه فقط مرگ میتونه ما رو از هم جدا کنه اصلا رمانتیک نیست
-- این که وجه غیر جمهوری نظام مثل بختک روی وجه جمهوری نظام سایه انداخته غم انگیزه
-- این که وجه جمهوری نظام همیشه  در تاریکی سایه اون بختک و دور از چشم عموم مردم تصمیم میگیره و به کسی چیزی نمیگه نفرت انگیزه 
-- این که نمود جمهوریت نظام اینجا هر چهار سال فقط  یک روزه  مسخره است 
-- این که وجه غیر جمهوری نظام خودش رو عین جمهوریت میدونه توهین آمیزه 
-- این که وجه جمهوری نظام هم فی الواقع اصلا جمهوری نیست یه واقعیته