۱۳۹۳ تیر ۱۶, دوشنبه

فعالیت در روزنامه های رسمی یا سایتهای خبری غیر رسمی ؟

هزینه های فعالیت مطبوعاتی بالاست . بالا بوده . کم هم نشده . هر چند روز یک بار خبر بازداشت ؛ صدور حکم های سنگین و ... درباره روزنامه نگاران وطنی به گوش میرسه . میزان سانسور اونقدر بالاست که خود سانسوری مطبوعات خودش کفایت میکنه برای افت کیفیت نشریه ها .
از منظر صنفی اگر به موضوع نگاه کنیم در هرشرایط  باید نشریه ها منتشر بشن و عوامل دست اندرکار مطبوعات شغل خودشون رو حفظ کنن .
از منظر اطلاع رسانی  که نگاه میکنی اولین سوال و جدی ترین سوال میشه این که " آیا ارزشش رو داره ؟ "
دنیای اینترنتی دنیای جدیدی شده با روابط و امکانات متفاوت . فلان روزنامه نگار که نشریه اش تیراژ ناچیزی داره در فیسبوکش ده ها و گاهی صد ها برابر تیراژ نشریه ؛ خواننده داره . هزینه چاپ و نشر و ... نداره . مطابق نظر خودش و واو به واو مطابق نوشته های خودش منتشر میشه بدون جرح و تعدیل و سانسور . زمانی نه چندان دور باید سالها زحمت میکشیدی تا اسمی در مطبوعات درکنی و نوشته هات مورد توجه قرار بگیره و خونده بشه ؛ ولی الان به لطف دنیای جدید نوشته های خوب خیلی زیاد دست به دست میشن و مخاطب خودشون رو پیدا میکنن ( هر چند در بین انبوه مطالب با رویکردهای متفاوت که قصد ارزشگزاری روشون رو ندارم ممکنه گم هم بشن ) . 
مخاطبین ( مصرف کننده ها ) آیا نگاه سنتی به نشریات دارای مجوز دارن و براشون ارزش خاصی داره ؟ یا بیشتر به سایتهای خبری سانسور نشده و آزاد مراجعه میکنن ؟ 
سوال اصلی اینه که در شرایط فعلی انتشار روزنامه ها با رویکردهای سیاسی و اجتماعی ارزش داره ؟ یا بهتر بگم کاربرد داره ؟ 
سالهاست ( بعد از توقیف های فله ای مطبوعات ) روزنامه و مجله نمیخرم . با گسترش نت ؛ اخبار و مطالب رو از این طریق دنبال میکنم . به جای مقاله های خوبی که سالهای دور در نشریات میشد خوند از طریق پیجها و وبلاگها مطالب خوب و بدون سانسور میخونم . 
و از بازداشت و زندانی شدن روزنامه نگارها ناراحت میشم . 
حدود پنج ساله که تلوزیون ایران رو اصلا نگاه نمیکنم ؛ با این همه شبکه های ماهواره ای و فیلم و سریالهای دانلودی و .... دیگه چه نیازی به تلوزیون ایران و با همین نگاه با وجود این همه سایت و وبلاگ و پیج چه نیازی به نشریاتی که باید زیر نظر این حکومت منتشر بشن ؟

۱۳۹۳ تیر ۱۲, پنجشنبه

وقتی سیفون رو میکشی

وقتی سیفون رو میکشی به اندازه مصرف روزانه یک خانواده دوسه نفره آب شرب رو میفرستی که بره کار شستشو رو انجام بده .
بحران آب ؛ صرفه جوئی و ....
حالا که چی ؟ دیگه سیفون نکشیم ؟ کیسه پلاستیکی بگیریم و بسته بندیشون کنیم تحویل اداره آب و فاضلاب بدیم ؟
اونائی که مثل ما تو مناطق خشک زندگی میکنن تو فصل گرما کولر آبی راه میندازن که آب شرب تصفیه شده رو برای خنک شدن میپاشه به پوشالها و تبخیر میکنه و ... ولی قرار نیست  بادبزن حصیری دستمون بگیریم و کولرها رو خاموش کنیم .
 استحمام با آب غیر شرب و تصفیه نشده بهمون میچسبه ؟ کلا مشکل الان آب شرب و تصفیه شده است یا بحران برگشته روی اصل وجود آب ؟ آیا سیستمهای مدیریتی کشور توان تفکیک آب شرب و آب برای مصارف دیگه رو داشته ؟ آیا شدنی بوده ؟ آیا سیستم آبخیز داری  و مهار آبهای سطحی و فصلی درست انجام شده؟ یا کم بوده؟ یا برعکس زیاده روی شده و اکو سیستم رو به هم ریخته ؟ 
آیا مدیریت کلان کشور مقصره یا من که موقع مسواک زدن یادم میره شیر آب رو ببندم ؟  یا اونی که ماشینش رو با آب شرب تصفیه شده می شوره؟ ( پولشو داره - و البته که قیمت آب واقعا زیاد نیست و خیلیها پولش رو دارن ) یا اونی که .... یا اصلا مهمه کی مقصره ؟ 
تا اونجای که میتونیم مجبوریم صرفه جوئی کنیم . 
ولی فقط یادمون باشه ؛ نه برای فرزندانمون که خودمون ؛ و فقط چند سال دیگه ؛ این موضوع که با آب شرب تصفیه شده سیفون رو میکشیدیم چقدر میتونه عجیب و حسرت آلود باشه . بحران آب ظاهرا اونقدر جدی شده که دیگه مهم نیست کی مقصر بوده و هست . به زودی ؛ خیلی خیلی زود ؛ نه در زمان فرزندانمون که خودمون ؛ نتیجه این همه سال اشتباهاتمون رو که نمیدونیم تقصیر کی بوده و هست چنان تو چشممون میکنه که آب توی سیفون به رویائی شیرین  تبدیل بشه .