ستار بهشتی . نقطه.
تجربه فعالیت مجازی در خصوص آسیب دیدگان زلزله اخیر آذربایجان یک بار دیگر به من و همه نشان داد که تب ( شما بخوانید جو ) پرداختن به موضوعات زود فرو کش میکند و برای همین وقتی خبر قتل ستار بهشتی را با آن شرایط شنیدم با خودم عهد کردم حد اقل تا یک هفته صبر کنم .
ستار بهشتی را نمیشناختم ؛ شما هم نمیشناختید ؛ ولی آنهائی که او را کشتند میشناختند . من هنوز هم دو سه پست بیشتر از وبلاگش را نخواندم . در مورد عقیده اش قصد اظهار نظر ندارم ( نه که بگویم موافق نیستم و این سکوت ژست به خاطر فوت شدن ایشان است . نه چه موافق بودم و چه مخالف نظر نمیدادم چون حرفم چیز دیگریست ) . قصد دارم ادعای هم صنف بودن با ستار بهشتی را بکنم . ستار بهشتی از آن بخش وبلاگ نویسان بود که در هیچ مقطعی وابستگی به قدرت نداشته تا از توی اوین هم مدام بیانیه صادر کند . وقتی زندانی شد برای معالجه بیماری به بیمارستان دی اعزام نشد . به او فرصت ندادند که به درمان فکر کند . هیچ رئیس جمهوری برایش به تب و تاب نیفتاد . هیچ حزبی برایش کمپین حمایتی تشکیل نداد . ستار بهشتی از آن بخش وبلاگ نویسان بود که توان یا تمایل خروج از کشور را نداشت تا امنیت جانی نسبی ( نه مطلق ) بیشتری داشته باشد و آزادانه حرفش را بزند . ستاربهشتی وبلاگ نویسی بود که در موردش گفته اند " با مرگش به وبلاگ نوشتن دوباره اعتبار بخشید " . خب پس وبلاگ بنویسیم و این اعتبار را ارزان خرج نکنیم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر