۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

چه چیزهائی را از جریان سبز میخواهید؟

منتقدی از فیلم یک کارگردان به سختی انتقاد کرد و کارگردان چون جوابی نداشت گفت : تو خودت بیا فیلم بساز ببینم چه طور میسازی .
عده ای در خصوص انتخابات مجلس توصیه به تحریم میکنند . فردی مثل کواکبیان هم مثلا میگوید : اگر در انتخابات شرکت نکنیم در عوض چه بکنیم ؟
عده ای ماستشان را میخورند و در فضای مجازی جنبش سبز برایشان چیپس است .
کار منتقد نقد کردن است . قصدش رقابت با فیلمساز نیست . فیلمساز نمیتواند بگوید چون تو فیلم بهتری ارائه نمیکنی پس لال شو و همین است که هست و باید همین را قبول کنی . و اگر بگوید شنونده قضاوت خواهد کرد .
واژه هائی چون تحریم فعال لبخند بر لب من می نشانند . تحریم که تحریم است ؛ فعالیتش واقعا در چیست ؟ تهیج دیگران به تحریم ؟ این که خود در نفس تحریم مستتر است . شیشکی بستن برای شرکت کنند گان در انتخابات ؟ تف کردن به کاندید شدگان تا خیس شوند ؟ بحث فعالیتهای خرابکارانه و تروریستی و این حرفها که مطرح نبوده و نیست . واقعیت به دور از بازی های کلامی و پیچاندن موضوع این است که فعلا هیچ آلترناتیو دیگری برای شرکت در انتخابات در دسترس نیست ولی چون باور داریم از این انتخابات چیزی حاصل نمیشود و بسا آب به آسیابی غیر ریخته خواهد شد آن را رد میکنیم .
نکته در اینجاست که نداشتن جایگزین مناسب برای چیزی دلیل برای پذیرفتن آن چیز نیست . و اگر کسی این نکته را نمیپذیرد باید از کواکبیانهای نوعی در مجلس حمایت کند و برود و به آنها رای دهد . ولی به قول قدیمی ها " تهی پای رفتن به از کفش تنگ" .
عده ای دارند ماستشان را میخورند حالا کنارش چیپسی هم باشد . جنبش سبز ؛ مداخله نظامی خارجی ؛ انقلاب داخلی ؛ تشکلات صنفی و حزبی ؛ رضا پهلوی ؛ و .... اختلاف در نوع چیپس است . ( من البته فقط پیاز و جعفری ) . با توجه به محدودیت تعداد کابران فضای مجازی ( و محدود تر بودن آنان که با ماستشان به چیپس هم علاقه دارند ) این اختلافها تقریبا حد اقل تاثیر در جامعه را خواهد داشت . ( نمیدانم شما هم با من هم عقیده هستید که درصد بسیار بالائی از کاربران فاقد ارتباط های "موثر" با لایه های اجتماعی هستند ؟). ولی با همین گفتگو ها و تبادل نظر ها نوع نگرش و ذهن ما میتواند به درک بهتری از شرایط و ... برسد و در آینده بلند مدت در تصمیم گیری ها به ما کمک کند و به خصوص در کوتاه مدت شناخت ما نسبت به شرایط و طیفهای پیرامونمان را بهبود بخشد .
حالا من با خود می اندیشم که دنبال چه هستم وچه میخواهم ؟ و آیا آنچه میخواهم را در جریان سبزخواهم یافت ؟ بخش اصلی سوال اول است . آنچه هر کس میخواهد چیست ؟ قطعا پاسخها آنقدر متنوع است و شامل طیفهای متفاوتی است که اگر کسی بخواهد همه آنها رادر چیزی یا واژه ای جمع کند از دید من یک نام دارد : احمق
اما اگر قصد کند که دنبال وجوه مشترک این خواستها باشد آنوقت لازم است که ابتدا خواستهای متضاد را تفکیک کند چون جمع نقیضین در این کار اشتباه است . بعد این وجوه مشترک را نه در تعاریف مبهم ( احمقانه ) که در تعاریف شفاف و روشن و مصداق دار مدون کند .
حال نکته دوم : آیا از توی این جریان سبز چیزی در می آید یا چون مجلسی برای کواکبیان هاست ؟ قسمت سخت ماجرا اینجاست که چه طور تشخیص بدهیم این جریان در راستای تمام یا حد اقل بخشی از خواسته ها ی ما هست یا نیست ؟ حال که ما خواسته های خودمان را هر کدام جدا گانه برای خودمان مدون کردیم میماند این که ببینیم جریان سبز چقدر از این خواسته ها را پوشش میدهد . آن کس که بگوید همه چیز را پوشش میدهد و فراگیر است و فلان تنها از سوی من لبخندی را جواب خواهد گرفت نه بیشتر و شما مختارید در تعامل با چنین جوابهائی . برای یافتن این جواب باید به رفتار و عملکرد و برنامه و اهداف این جریان نگاه کرد اما با توجه به این که بنده شخصا از گرفتن جواب نا امید هستم ( و این صرفا نظر شخصی یک نفره بنده است ) تمرکز خود را روی سوال اول میگذارم شاید که از میان گفتگو ها و تبادل نظر ها جواب سوال دوم تا حدودی در آینده روشن شود . حال سوالهای من :
من واقعا و صریح و شفاف دنبال چه چیزی هستم ؟ چه زمینه هائی ؟ تا چه حدی ؟ در چه زمانی ؟ به چه قیمتی ؟ از چه راهی ؟ و .....
و شما ؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر