۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه

راه درست / مانیفست پراگماتیزم گرا

شعار زدگی . بیراهه رفتن . سر در گمی . دور خود چرخیدن . در جا زدن . عقب نشینی . هدف دار نبودن .عدم شفافیت . هدفهای بزرگ و اشتباه یا گنگ و مبهم و راه های پیشنهادی نامناسب برای رسیدن به این اهداف و سر در گمی و ..... همگی منجر به سر خوردگی و انفعال و در نتیجه شکست میشه .
لازمه که در راستای هر هدف بزرگی اهداف کوتاه مدت و میان مدت تعریف بشه و برای این اهداف برنامه ریزی بشه و راه های اجرائی ( برنامه ) برای رسیدن به اهداف تبیین بشه . در غیر این صورت اتلاف انرژی نه تنها اشتباه که مضر خواهد بود . و از این کار باید پرهیز کرد . فلذا منبعد در هیچ فعالیت نا مربوط و بی هدف و اشتباهی هر چند با شعارهای فریبنده آزادیخاهانه و دموکراسی منش مزین شده باشه شرکت نخواهم کرد و مبلغ اون نخواهم بود و حتی اگه تشخیص بدم لازمه علیه اون هم موضع میگیرم ( و طبعا از دیگران هم چنین در خواستی خواهم کرد ) . اگر راه درستی رو پیدا نکردم با هیچ منطقی نمیتونم خودمو توجیه کنم که یه راه غلط و بی هدف و بی برنامه رو برم جلو چون فکر میکنم حرکت نکردن بهتر از حرکت اشتباه انجام دادنه .
تشخیص درست یا نادرست بودن هر حرکتی فقط با خودم و تحلیل خودم خواهد بود چون من پیرو هیچ حزب و گروه و دسته ای نیستم و البته هر حرکت درستی رو که از هر گروه و حزب و دسته ای پیشنهاد بشه خواهم پذیرفت چون بر خلاف بعضیها که نسبت به رقبای خود آلرژی دارند من فقط به هدف نگاه میکنم و در این مسیر مهندس موسوی و رضا پهلوی و ایرانی و آمریکائی و ..... از دید من هیچ برتری نسبت به یکدیگر ندارند مگر درامکان پذیر بودن برنامه ها و مقبولیت اهدافشون .91/1/1

۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

سال باز نگری در مفاهیم و کلیشه های ذهنی

بنده امسال را سال بازنگری در مفاهیم و کلیشه های ذهنی نامگذاری میکنم . ( کی به کیه ما هم امسال رو نامگذاری میکنیم ببینیم چی میشه ) . لازمه وقتی که از مطلبی صحبت میکنیم ببینیم اون مطلب ریشه در کجای ذهن ما داره ؟ آیا ناشی از تحلیل ما بر اساس داده های دریافتی ما هست یا ناشی از کلیشه هائی که یادمون نمیاد از کی و کجا تو ذهن ما نقش بسته ؟ مفاهیمی چون وطن پرستی از کجا شکل گرفته ؟ وطن کجاست و شامل چی میشه ؟ چه چیزهائی غیر وطنی هست و چه چیزهائی وطنی ؟ دموکراسی یعنی چی ؟ آزادی چیه و حد و مرزش کجاست ؟ دین و مذهب چیه و چه نقشی در زندگی باید داشته باشه ؟مدرنیته چیه ؟ تو ذهن ما چه چیزی یادآور مدرنیته است ؟ و چه چیزهائی رو که ناشی از سنت هست خوب میدونیم و چه چیزهائی رو ناپسند و آیا این تفکیک ها بر اساس کلیشه های ذهنی ما شکل گرفته یا استنتاج شخصی ما بر اساس برهان های خودمونه؟ آیا این تفکیک ها با هم در تناقض نیستند ؟ آیا واقعا یک فرد با اعتقادات التقاطی و متناقض نیستیم ؟ بیاید در سال جدید قبل از این که استفراغات مغزیمون رو بریزیم رو دایره و به اسم بحث در مقابل دیگران مطرحشون کنیم اول پیش خودمون سبک و سنگینشون کنیم و ببینیم آیا همین اعتقادات خودمون دارای یک تناقض درونی نیست ؟ و ایا از لحاظ منطقی قابل دفاع هست ؟ اگر نیست حد اقل فقط برای خودمون نگهش داریم و خودمون رو مضحکه دیگران نکنیم . تعابیر و مفاهیم توی ذهن ما از کجا اومدن ؟ کی اومدن ؟ چرا اومدن ؟ و خود ما واقعا چطور بهش اعتقاد داریم ؟ مثل علاقه به تیم فوتبال مورد علاقه ماست که اگر گند هم بزنه باز دوسش داریم و گند کاریاشو توجیه میکنیم ؟ یا مثل یک وسیله در اختیار زندگی ماست و هر موقع که ببینیم داره به زندگی ما ضرر میزنه بدون تعصب کنارش میذاریم و اون چیزی که درست و تر و منطقی تر هست رو میپذیریم ؟ آیا باید جواب هر سوالی رو توی آسمونها پیدا کنیم یا روی زمین ؟ آیا جواب همونه که سخنگوی باشگاه مورد علاقه ما میگه یا جواب رو خودمون با توجه به اون چیزی که درک میکنیم و سایر کارشناسها روش نظر میدن باید پیدا کنیم ؟
سال جدید رو سال بازنگری در مفاهیم و کلیشه های ذهنی بدونیم و باور کنیم که از این باز نگری هیچ ضرری نمیکنیم .

۱۳۹۰ اسفند ۲۴, چهارشنبه

در چرائی شکل جلسه سوال از رئیس جمهور

اولین جلسه سوال از رئیس جمهور توسط مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی شکل جالبی داشت . در چرائی اینگونه برگزار شدن این جلسه از سوی رئیس جمهور دو نکته بیش از سایر مسائل تاثیر گذار بود . اول توقیف روزنامه ایران که حاوی پاسخهائی به سوالات مطروحه بوده که همان پاسخ به سوال مربوط به عزل متکی وزیر وقت امور خارجه برای توقیف نشریه کفایت داشته . در چنین شرایطی که یک پاسخ تقریبا رسمی از طرف روزنامه دولت توقیف میشود پر بی راه نبوده که رئیس دولت از در دیگری وارد این نمایش شود . دوم اصل خود قانون سوال از رئیس جمهور در قوانین جاری بوده . در قانون آورده شده که با فلان شرایط میشود رئیس جمهور را به مجلس احضار کرده تا پاسخگوی سوالات مطروحه نمایندگان باشد ولی پس از پاسخ موضوع کاملا تمام شده است . یعنی اگر رئیس دولت در پاسخ به سوالات نمایندگان معادله شرودینگر را اثبات میکرد یا از فرضیات نسبیت و کوانتم سخن میگفت هیچ اتفاق خاصی نمی افتاد ( البته ایشان قطعا اطلاعاتی برای بیان این مطالب ندارند ) در چنین شراطی کاراکتر فرصت طلب و زیرک احمدی نژاد به او کمک کرد تا مضحکه ای راه بیاندازد و از رهبر گرفته تا نمایندگان منتقد و دشمنان بیرون مجلس خود را مورد نوازشهای آنچنانی قرار بدهد . البته چون سازو کار قانونی برای اعلام ایراد به پاسخهای رئیس جمهور وجود نداشت ایشان آزادانه و راحت بهره برداری تبلیغاتی خود را نموده و ظاهرا برنده این میدان بوده اند . اگر نمایندگان اهل بیان و ادله بودند و امکان اعتراض به سخنان رئیس دولت وجود داشت این جلسه به نحو دیگری برگذار میشد ؛ چرا که به راحتی میشد با بیان و استدلال احمدی نژاد خود اورا هدف قرار داد به عنوان مثال زمانی که از نبودن ردیف بودجه برای کمک به متروی تهران سخن میگفت و با ژستی قانون مدار میپرسید که بر مبنای کدام ردیف بودجه چنین پولی را برای کمک به متروی تهران مقرر کند از هیچ نماینده ای شنیده نشد که " از همان ردیفهائی که در سفر های استانی مصوبه های صد تا یه غاز مصوب میکنی " و همچنین برای تمام پاسخهای او .
اما آنچه در پایان این جلسه مشهود است این است که مجلس نه تنها در راس امور نیست بلکه به ته امور تغییر مکان داده . و باید منتظر باشیم که ببینیم آن عده که به عنوان نمایندگان مستقل وارد مجلس شده اند توسط سپاه پاسداران هدایت خواهند شد یا نیروهای چراغ خاموش جریان انحرافی بوده اند که البته به زعم بنده احتمال دوم بسیار کم خواهد بود . در هر صورت آیت الله خامنه ای با انتصاب آقای هاشمی نشان داده اند که نیازی به عزل افراد ندارند بلکه مسئولین بی پر و بال و ناتوان را کنترل کردن را بهتر میدانند . و این میتواند ادامه عمرکاری آقای احمدی نژاد را نشان دهد.

۱۳۹۰ اسفند ۱۸, پنجشنبه

هشتم مارس

زبانم از آنچه در این کشور بر خواهرانم گذشته قاصر است . از آنچه که "نا" مردان این سرزمین در سر اندیشیده اند و بر زبان رانده اند شرمسار . به احترام تمامی بانوان این سرزمین می ایستم و برای پاس داشت بزرگواریشان و تلاششان سکوت می کنم . باشد که هر کجا که در توانم نبود در کنارشان سخن بگویم حد اقل زبان به کام گیرم تا زخم زبانی بر روانشان نباشم .
روز جهانی زن بر تمامی شیر زنان وطنم مبارک .

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

ایده آلیزم التقاطی

من از سالهای 57 شروع میکنم وقتی تعبیری به نام جمهوری اسلامی وارد ادبیات کشوری شد که هیچ درکی از جمهوری نداشت و تنها تجربیات دموکراتیک آن در زمان مشروطه خیلی زود به انحراف کشیده شد و توسط حکومت های بعدی به تصرف شاهان وقت در آمد . البته بیش از سه دهه طول کشید که واقعیت ناسازگاری جمهوری با تعالیم و اصول اسلامی به زبان بیاید و حتی توسط نظام به سمت نهادینه شدن برود. در ریشه بروز و فراگیر شدن ایده آلیزم التقاطی شاید بشود دوران گذر از سنت به مدرنیته را یکی از عوامل اصلی دانست . گذری که نمیدانم زیاد طول کشیده یا نیاز هست که باز هم طولانی تر بشود . تکنولوژی و جبر زمان و ارتباطات جامعه را به سوی مدرنیزم سوق میدهد ولی فرهنگ سنتی و سبقه طولانی آن که بیشتر به صورت تعالیم مذهبی در این چند نسل اخیر جامعه نمود داشته ترمزی برای این گذر بوده و هست . جامعه ای که توان عملگرائی نداشته ( شرایط آن توسط حاکمان نه تنها در سیاست بلکه در هر زمینه ای مسدود شده ) رو به سوی ذهن گرائی داشته و چون در تخیل و ایده هیچ محدوده ای نبوده ( در مقابل عملگرائی که نمیتواند نا محدود باشد ) ایده آل گرائی در تمام زمینه ها جولان داده . افراد جامعه به هر چیزی که دست رسی نداشتند به سمت تخیل بینهایت از خواسته هایشان رفته اند . به چیزهائی فکر میکنند که هرگز امکان بروز نخواهد داشت . در چنین ایده آل گرائی با توجه به درگیر بودن اکثریت اقشار جامعه در بین سنت و مدرنیته در اکثر موارد ایده الها جنبه التقاطی پیدا کرده . و حتی توسط لیدرهای اجتماعی و سیاسی از آن استفاده شده . ورود تعابیری چون دموکراسی دینی به ادبیات سیاسی اجتماعی ایران در اواسط دهه هفتاد نمونه برجسته ای از این موارد است . امروزه اکثریت گرایشهای منتقد نظام دچار چنین التقاطی در ایده آلهایشان هستند . حتی نیروهای اپوزوسیون معتقد به تغییرات بنیادی هم در ایده آل هایشان همه چیز را بسیار لطیف و زیبا در حد یک پارک رفتن دست در دست با پارتنرشان تا حدودی عاشقانه می بینند و میخواهند . اصلاح طلبهای حکومتی منتظر حمایت همه اقشار و تفکرات منتقد نظام از آنها برای تغییر فقط در نیروهای راس قدرت بدون تغییر در روال و نهاد و بنیاد قدرت هستند ؛ آقایان منتقدین نظام دم از حقوق بشر میزنند ولی اگر به عنوان مثال جزء کوچکی از حقوق اولیه بانوان در مبحث حقوق بشر را به آنان یاد آور شوی رگ گردنشان بیرون میزند و خشمگین خواهند گفت " تو خودت مگه ناموس نداری چرا وسط بحث سیاسی از این حرفا میزنی ؟ " . و ......
بسیار مفید خواهد بود که هر فردی در خلوت خود خواسته هایش را به روی کاغذ بیاورد . از ابهام ذهنی خود و کلیات مبهم فاصله بگیرد . و ابتدا برای خود مدون کند که دقیقا چه میخواهد و ببیند آیا این چیزهائی که میخواهد در کنار هم قرار گرفتنی هستند یا نه و بعد اولویتهای خود را مطرح کند شاید این اولین قدم به سوی پراگماتزیم از ایده آلیزم و پرهیز از التقاط باشد .

۱۳۹۰ اسفند ۱۴, یکشنبه

استدلال آخر در باره توجیه کنندگان رای دادن خاتمی

گروهی که هنوز دارن دست و پا میزنن و مذبوحانه قصد توجیه رای دادن خاتمی را دارند . آخرین و تنها برهانشان شده این که اگر خاتمی رای نمیداد به زندان می افتاد یا حصر میشد و در هر صورت از نظام خارج شده بود و دیگر فرصت این که تحرکی داشته باشد و اقدامی بکند را از دست میداد ( نقل به مضمون )
بر همین استدلال این افراد آقای موسوی هم باید نتیجه انتخابات را میپذیرفت تا امکان فعالیت برایش باقی بماند و مثل خاتمی بیرون از حصر باشد و فلان . یعنی اشتباه را موسوی و کروبی و منتقدان در بند کرده اند نه خاتمی .
خلاصه کلام که این آقایان معلوم شد که از چه گروه و طایفه ای هستند .منبعد از موسوی و کروبی و روزنامه نگاران و منتقدان در بند اگر بگویند که جوابهای بدی خواهند شنید .
پی نوشت : بنده نه به عنوان یک طرفدار آقای موسوی که به عنوان یک منتقد آقای خاتمی این مطلب را نوشته ام

۱۳۹۰ اسفند ۱۲, جمعه

چیزی دیگر در فردای انتخابات

دوستی در فضای گوگل پلاس مطلبی نوشته بود که فردای انتخابات حکومت جشن حضور شکوهمندانه بر گذار میکند و سایتهای سبز خبر از بی رونقی انتخابات خواهند گفت که چگونه مردم در خانه مانده و رای نداده اند و چند نکته واقعگرایانه دیگر . اما ورای این نکات فردای انتخابات من منتظر چیزی دیگر هستم .
حکومت ( نه دولت ) شرایط بدی را تحمل کرده . همه چیز را سعی کرده زیر سبیلی رد کند تا این دولت و وزارت کشورش انتخابات را برگذار کند و پرده ای دیگر از نمایشات متظاهرانه حکومت در سخت ترین شرایط بگذرد . اما پس از برگذاری جدا از این که چه نتیجه ای حاصل شود ( درست تر اینکه چه نتیجه ای اعلام شود ) زمان اقدام حکومت فرا میرسد . اقداماتی که دیگر بدون ملاحظه و تعارف و ظاهر سازی حد اقلی که طی ماه های اخیر مراعات میکرده صورت خواهد گرفت . از فردای انتخابات انتظار هر گونه شگفتی از جانب حکومت را دارم . از کش دادن سوال از رئیس جمهور در مجلس که به بعد از انتخابات موکول شده بود تا حد استیضاح و عدم کفایت تا برخوردهای پلیسی و امنیتی با منتقدین جزء و مستقل و هر چیزی که حتی الان به ذهنمان خطور نمیکند . فردای انتخابات زمان رها شدن فشاری است که حکومت طی مدتی طولانی تحمل کرده . این چیزی است که من فرای نتایجی که اعلام خواهد شد پیش بینی میکنم و برای اولین بار واقعا امید وارم که پیش بینی اشتباهی داشته باشم چون نتیجه آن را در بسته تر شدن به مراتب بیشتر فضای جامعه میبینم .