۱۳۹۱ دی ۱, جمعه

محافظه کاری

انگیزه های محافظه کاری در جوامع جدا از روحیات فردی بیشتر معطوف به شرایط فردی و گروهی در جوامع هست . فرد یا گروهی که شرایط اقتصادی و رفاهی و .... مناسبی دارد به طور معمول تمایلی به ایجاد تغییرات بنیادین ندارد . برای پرهیز از کلی گوئی با مصادیق ساده موضوع رو باز کنیم . تاجری که از شرایط اقتصادی حاکم بر کشور نفع ببرد . به راحتی بتواند فرار مالیاتی کند . در زمان تورم بیش از میزان تورم سود کند و ... بدیهی است که مدافع حفظ شرایط موجود باشد ( آن بخشی از تجار و کسبه که در این شرایط متضرر بشوند از دایره شمول این گروه محافظه کار خارج خواهند بود ) . افرادی که به واسطه جریان حاکم موفق به اخذ قرار داد پیمانکاری میشوند یا با پست ثابت صاحب شغل میشوند ( و البته در خارج از روابط موجودشان با جریانهای قدرت به لحاظ شایستگی توان کسب این درآمد ها را ندارند ) مدافع حفظ شرایط موجود میشوند . افراد یا گروه هائی که به واسطه محدودیتهای شرایط موجود قادر به فعالیت سیاسی  ؛ اجتماعی  ؛ فرهنگی ؛ هنری  و ... میشوند و البته در صورت تغییر شرایط خوب میدانند افراد و گروه های  شایسته تری جای آنها را خواهد گرفت جزو مدافعین حفظ وضع موجود خواهند بود . افرادی که به حد اقلهائی قانع هستند وآن حد اقلها را مهیا کرده اند و ریسک پذیر نیستند و خطر احتمال از دست دادن حد اقلهای خود را در زمان تغییر احساس کنند از مدافعین حفظ وضع موجود خواهند بود . و .... البته که هر کدام از افراد یا گروه های ذکر شده ممکن است بنا به تمایلات خود و اولویتهای خود به لحاظ احساس نیاز به چیزی فراتر از داشته های خود به فکر تغییر وضع موجود باشند که نمیشود منکر وجود این افراد شد . از بدیهیات است که نیاز به تغییر  برای پیشرفت در وضع موجود خواهد بود و این موضوع کاملا به طیف نیازهای افراد و طبقات بستگی دارد . حال با توجه به هر نوع تغییر و میزان مورد نظر طیفهائی در محدوده موافقان و مخالفان قرار خواهند گرفت . 
این که در سال 88 تمایل به تغییرات بیشتر توسط قشر متوسط شهری مطرح میشد و اقشار طبقات پائین تر و بالاتر در نوع تغییرات مطرح شده منفعتی برای خود نمیدیدند قابل بحث میباشد و از طرفی با توجه به تغییرات شرایط اقتصادی جامعه طی سه سال گذشته این که اکنون طیف گسترده ای از جامعه با بحران معیشتی مواجه شدند و خواهان تغییرات هستند غیر قابل انکار . اما نوع تغییراتی که این بار مورد توجه قرار گرفته با این که ریشه های کاملا اقتصادی دارد ( ودر جوامع مدرن باید منجر به تمایل عمومی به دولتی با برنامه های مناسب  شرایط اقتصادی موجود بشود ) در کشور منجر به تحول خواهی های بنیادین خواهد شد . چرا که طی سه دهه گذشته افکار عمومی نسبت به بنیانهای حکومت شدیدا بد بین شده و تغییر کرده  . خواسته های فرهنگی و اجتماعی حتی در زمان اوج نگرفتن بحرانهای اقتصادی بی جواب مانده و مهمتراینکه سازمانها و تشکیلات صنفی و مردمی در کشور وجود ندارد که توان هدایت خواسته های عمومی را داشته باشد . لذا افرادی که در طیفهای محافظه کار فوق الذکر قرار نمیگیرند خواهان تحولات بنیادین در نظم و نظام موجود خواهند شد . حال این که موضوع روشنفکری و عوام بودن اقشار مختلف را در تفاوت خواسته ها و رویکردها عامل اصلی بدانیم ( چیزی که در فضای مجازی فارسی به شدت هوادار دارد و مورد تاکید قرار گرفته ) خیلی واقع بینانه نیست . شاید لازم است به این مسئله از دید  تقسیم افراد به محافظه کار و غیر نگاه کنیم و ببینیم چند درصد از تولید کنند گان و فعالان فضای مجازی به طیف محافظه کاران وابسته هستند و چند در صد به خارج از این طیف . بدیهی است که عدم درک شرایط و عدم توجه به گفته ها و خواسته های افراد و گروه های غیر محافظه کار منجر به تحلیل های اشتباه و ارائه راهکارهای نامناسب خواهد بود که صرفا با لیبل زدن روشنفکری و عوام به دو طرف مشکلی را حل نخواهد کرد . و در نبود ارائه مطالب و راهکارها ی مناسب با طیفهای غیر محافظه کار در فضای وب فارسی . طیفهای مذکور جذب رسانه های شنیداری و تصویری و یا مکتوب و یا ... خواهند شد که تلقی عمومی ما همگی بر این است که اهدافی خاص را همواره مد نظر خود داشته اند . لذا ابتدا درک صحیحی  از خواسته های طیفهای مختلف و سپس پیدا کردن نقاط مشترک در بین این اقشار مقدمه پیدا کردن راهکارهای مناسب برای تغییرات مناسب با کمترین هزینه ها و بیشترین موفقیتها خواهد بود .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر