۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

اضمحلال سرمایه های اجتماعی



مقدمه : انگیزه برای فعالیت در شبکه های اجتماعی فضای مجازی از تعداد کاربرها هم بیشتره .چون اکثر کاربرها هر کدوم با چند تا انگیزه فعالیت میکنن . طیف هدف این نوشته بخش بسیار محدودی از این کاربران هست که یکی از انگیزه های اونها کسب اطلاعات و تبادل نظر در زمینه های مختلف هست.
مدتیه در فضای نت بحث فحاشی های لجام گسیخته مطرح شده . موضوعی که در بین یک گروه نه چندان پر تعداد ولی بسیار فعال و پر کار در توئیتر نمود ویژه ای داره . در شبکه های اجتماعی روابط بین کاربرها صرفا بر اساس انتخاب شکل میگیره و به همین علت بر مبنای اصل آزادی کسی نمیتونه  معترض این رفتار باشه . البته منتقد بودن فرق داره و هر چیزی رو میشه مورد انتقاد قرار داد . ولی وقتی دامنه اون روابط به خارج از افراد درون اون حلقه ها تسری پیدا کنه  ( مانند توهین و تمسخر سایرینی که در فضای دیگری فعال هستند  ) جدا از بحث علت شناسی و رفتار شناسی و به خصوص روانشناسی موضوع  باید گفت این رفتار های هجمه آمیز جنبه هایی از ترور شخصیت رو به نمایش میذاره که به هیچ وجه مورد تایید نمیتونه باشه و نوعی چماق به دستی مجازی هست  . چماقدارها تنها  حزب اللهی های سه دهه اخیر و کودتا چیهای 28 مرداد نبودن و نیستن .
در بخش دیگری از فضای مجازی ذیل گفتگوهائی که میتونه تا حدودی سطح اطلاعات و استدلال مخاطبین رو بالا ببره  بارها و بارها شاهد بودیم و هستیم که کاربرانی که اهداف دیگری  رو توی فضای مجازی دنبال میکنن ( بیشترین تاکید من در مورد افرادی هست که برای رفع نیازهای جنسی و یا عاطفی به دنبال دوست یابی هستند و این موضوع اولویت اول و اخر اونهاست  )  ورود به بحث کرده و مانع ادامه گفتگو ها میشوند که با توجه به میزان ارتباط با نویسنده اصلی نوشته  و نوع برخورد مدیر پیج  با نتایج متفاوتی مواجه میشیم که طیف اون از به هم خوردن محفل گفتگو گرفته تا بلاک شدن فرد مورد نظر تغییر پذیره .
همگی به کرات دیدیم که در میان تبادل نظرها افرادی با نظرات خاص ورود به بحث میکنن و با هوچی گری و جو سازی شرایط لازم برای استفاده دیگران از اون مبحث رو مختل میکن و چون فکر میکنن در رابطه با موضوع دارن نظر میدن مدعی هستن که نباید از جریان بحث اخراج بشن . یا اونائی که بعد از شونصد تا کامنت باز برمیگردن سر حرف خودشون که تو نمیفهمی و اطلاعاتت کمه برو بیشتر بخون  . اونائی که بعد شونصد و. یک کامنت میان میگن  میشه بگید لیلی زن بود یا مرد ؟ و یا اونائی که بعد شونصد و دو تا کامنت میان میگن کامنتا زیاد بود نرسیدم بخونم فقط بگم که لیلی زن بود نه مرد
مثال بسیار زیاده و قصد زیاده گوئی نیست  . همه این عوامل  دست به دست هم میده که علی رغم مشاهده زوال سرمایه های اجتماعی  چون از حصول نتیجه نا امید میشیم در مقابل وقت و انرژی که صرف فعالیت میکنیم احساس کنیم که فعالیتها بدون بازده مونده و به تدریج کم رنگ بشیم . کم رنگ و کم رنگ تر تا بتونیم  بدون جنجال و سر و صدا از کادر خارج بشیم .
ولی در اون انتها یکباره حرفی توی ذهنمون میاد که روزی بزرگی گفته بود : هر شمعی ( هرچند کوچک ) گوشه ای از تاریکی را روشن میکند*
Each small candle lights a corner of the dark*

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر