۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

ایده آلیزم التقاطی

من از سالهای 57 شروع میکنم وقتی تعبیری به نام جمهوری اسلامی وارد ادبیات کشوری شد که هیچ درکی از جمهوری نداشت و تنها تجربیات دموکراتیک آن در زمان مشروطه خیلی زود به انحراف کشیده شد و توسط حکومت های بعدی به تصرف شاهان وقت در آمد . البته بیش از سه دهه طول کشید که واقعیت ناسازگاری جمهوری با تعالیم و اصول اسلامی به زبان بیاید و حتی توسط نظام به سمت نهادینه شدن برود. در ریشه بروز و فراگیر شدن ایده آلیزم التقاطی شاید بشود دوران گذر از سنت به مدرنیته را یکی از عوامل اصلی دانست . گذری که نمیدانم زیاد طول کشیده یا نیاز هست که باز هم طولانی تر بشود . تکنولوژی و جبر زمان و ارتباطات جامعه را به سوی مدرنیزم سوق میدهد ولی فرهنگ سنتی و سبقه طولانی آن که بیشتر به صورت تعالیم مذهبی در این چند نسل اخیر جامعه نمود داشته ترمزی برای این گذر بوده و هست . جامعه ای که توان عملگرائی نداشته ( شرایط آن توسط حاکمان نه تنها در سیاست بلکه در هر زمینه ای مسدود شده ) رو به سوی ذهن گرائی داشته و چون در تخیل و ایده هیچ محدوده ای نبوده ( در مقابل عملگرائی که نمیتواند نا محدود باشد ) ایده آل گرائی در تمام زمینه ها جولان داده . افراد جامعه به هر چیزی که دست رسی نداشتند به سمت تخیل بینهایت از خواسته هایشان رفته اند . به چیزهائی فکر میکنند که هرگز امکان بروز نخواهد داشت . در چنین ایده آل گرائی با توجه به درگیر بودن اکثریت اقشار جامعه در بین سنت و مدرنیته در اکثر موارد ایده الها جنبه التقاطی پیدا کرده . و حتی توسط لیدرهای اجتماعی و سیاسی از آن استفاده شده . ورود تعابیری چون دموکراسی دینی به ادبیات سیاسی اجتماعی ایران در اواسط دهه هفتاد نمونه برجسته ای از این موارد است . امروزه اکثریت گرایشهای منتقد نظام دچار چنین التقاطی در ایده آلهایشان هستند . حتی نیروهای اپوزوسیون معتقد به تغییرات بنیادی هم در ایده آل هایشان همه چیز را بسیار لطیف و زیبا در حد یک پارک رفتن دست در دست با پارتنرشان تا حدودی عاشقانه می بینند و میخواهند . اصلاح طلبهای حکومتی منتظر حمایت همه اقشار و تفکرات منتقد نظام از آنها برای تغییر فقط در نیروهای راس قدرت بدون تغییر در روال و نهاد و بنیاد قدرت هستند ؛ آقایان منتقدین نظام دم از حقوق بشر میزنند ولی اگر به عنوان مثال جزء کوچکی از حقوق اولیه بانوان در مبحث حقوق بشر را به آنان یاد آور شوی رگ گردنشان بیرون میزند و خشمگین خواهند گفت " تو خودت مگه ناموس نداری چرا وسط بحث سیاسی از این حرفا میزنی ؟ " . و ......
بسیار مفید خواهد بود که هر فردی در خلوت خود خواسته هایش را به روی کاغذ بیاورد . از ابهام ذهنی خود و کلیات مبهم فاصله بگیرد . و ابتدا برای خود مدون کند که دقیقا چه میخواهد و ببیند آیا این چیزهائی که میخواهد در کنار هم قرار گرفتنی هستند یا نه و بعد اولویتهای خود را مطرح کند شاید این اولین قدم به سوی پراگماتزیم از ایده آلیزم و پرهیز از التقاط باشد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر