۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

سال باز نگری در مفاهیم و کلیشه های ذهنی

بنده امسال را سال بازنگری در مفاهیم و کلیشه های ذهنی نامگذاری میکنم . ( کی به کیه ما هم امسال رو نامگذاری میکنیم ببینیم چی میشه ) . لازمه وقتی که از مطلبی صحبت میکنیم ببینیم اون مطلب ریشه در کجای ذهن ما داره ؟ آیا ناشی از تحلیل ما بر اساس داده های دریافتی ما هست یا ناشی از کلیشه هائی که یادمون نمیاد از کی و کجا تو ذهن ما نقش بسته ؟ مفاهیمی چون وطن پرستی از کجا شکل گرفته ؟ وطن کجاست و شامل چی میشه ؟ چه چیزهائی غیر وطنی هست و چه چیزهائی وطنی ؟ دموکراسی یعنی چی ؟ آزادی چیه و حد و مرزش کجاست ؟ دین و مذهب چیه و چه نقشی در زندگی باید داشته باشه ؟مدرنیته چیه ؟ تو ذهن ما چه چیزی یادآور مدرنیته است ؟ و چه چیزهائی رو که ناشی از سنت هست خوب میدونیم و چه چیزهائی رو ناپسند و آیا این تفکیک ها بر اساس کلیشه های ذهنی ما شکل گرفته یا استنتاج شخصی ما بر اساس برهان های خودمونه؟ آیا این تفکیک ها با هم در تناقض نیستند ؟ آیا واقعا یک فرد با اعتقادات التقاطی و متناقض نیستیم ؟ بیاید در سال جدید قبل از این که استفراغات مغزیمون رو بریزیم رو دایره و به اسم بحث در مقابل دیگران مطرحشون کنیم اول پیش خودمون سبک و سنگینشون کنیم و ببینیم آیا همین اعتقادات خودمون دارای یک تناقض درونی نیست ؟ و ایا از لحاظ منطقی قابل دفاع هست ؟ اگر نیست حد اقل فقط برای خودمون نگهش داریم و خودمون رو مضحکه دیگران نکنیم . تعابیر و مفاهیم توی ذهن ما از کجا اومدن ؟ کی اومدن ؟ چرا اومدن ؟ و خود ما واقعا چطور بهش اعتقاد داریم ؟ مثل علاقه به تیم فوتبال مورد علاقه ماست که اگر گند هم بزنه باز دوسش داریم و گند کاریاشو توجیه میکنیم ؟ یا مثل یک وسیله در اختیار زندگی ماست و هر موقع که ببینیم داره به زندگی ما ضرر میزنه بدون تعصب کنارش میذاریم و اون چیزی که درست و تر و منطقی تر هست رو میپذیریم ؟ آیا باید جواب هر سوالی رو توی آسمونها پیدا کنیم یا روی زمین ؟ آیا جواب همونه که سخنگوی باشگاه مورد علاقه ما میگه یا جواب رو خودمون با توجه به اون چیزی که درک میکنیم و سایر کارشناسها روش نظر میدن باید پیدا کنیم ؟
سال جدید رو سال بازنگری در مفاهیم و کلیشه های ذهنی بدونیم و باور کنیم که از این باز نگری هیچ ضرری نمیکنیم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر